سعدي
لشگر عشق سعديا غارت عقل مي كند
تا تو دگر به خويشتن ظن نبري كه عاقلم
كامران رسول زاده
لعنتي خوش شانس!مراقب باش!
حواست باشداين كه از چنگم در آوردي
معشوق تو نيست خودم سروده بودمش
عباس حسين نژاد
ليلي؛ نام ديگر پاييز است
زيباست ، عاشق مي كند ، مي كشد !
نجاتي بافقي
لاله كنار بيستون سر مي زند
دست خون آلود فرهاد است بر سر مي زند
مير مشرب كاشاني
لذت گمگشتگي را خضر كي پي برده بود
ما بدين راهش به چندين گفتگو آورده ايم
گاه مي انديشم ، گاه سخن مي گويم و گاه هم سكوت مي كنم. از انديشيدن تا سخن گفتن حرفي نيست. از سخن گفتن تا سكوت كردن حرف بسيار است. در اين باور آنكه سخن را با گوش دل شنيد سخن سخني نغز و دلنشين می شود. اينبار نيز خواستم انديشه كنم ، سخن بگويم. خواستم سكوت كنم تا سكوت سخن را براي دل خود به تصوير بكشم. اي عزيز سفر كرده ، گر به آشيانه ام سفر كردي ، سكوتم را پاسخ ده...
تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان
شعر و ادب و عرفان و آدرس http://www.sheroadab-zt.loxblog.com لینک نمایید
سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.
خبرنامه وب سایت:
آمار وب سایت:
بازدید دیروز : 9
بازدید هفته : 193
بازدید ماه : 795
بازدید کل : 92334
تعداد مطالب : 1102
تعداد نظرات : 48
تعداد آنلاین : 1